امیدوار

۲- بیمارستان الشفا

به نام خدای صبور...

 

تومار نوشتم و دستم به منتشر کردن نرفت.

همه وحشت کردیم...

همه حتی ابا داریم و حیا می‌کنیم از بازگو کردنش.

فقط می‌نویسیم: فاجعه‌ی بیمارستان الشفای غزه... 

و هرکس به تنهایی در خودش می‌شکنه.

 

نه اینکه نسل‌کشی‌ها تا اینجا دردناک نبوده باشه، نه! اما کاش داستان این بیمارستان هم، بمباران بود و دستانی که بتن‌ها رو کنار می‌زدن و بعد نعره‌ی حسبنا الله بلند میشد.

 

"زنده می‌کرد مرا دم به دم امّـــید وصال،
ورنه دور از نظرت کشتـه‌ی هجران بودم"
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan